سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه خواهد کرد با ما عشق؟

صفحه خانگی پارسی یار درباره

4دوبیتی فاطمی...

مِی از می‏خانه‏ی ما می‏کشیدند
ولی مِی‏خانه را آتش کشیدند
پیام تسلیت‏هاشان لگد بود
صدای مادرم را تا شنیدند
*
به روی قلب مادر زخم احساس
بخوان از شّر مردم سوره‏ی ناس
به حق حیدر تنها الهی...
نبینی زیر پا گل بوته‏ی یاس
*
دگر از زندگانی سیر گشتم
عجب از داغ مادر پیر گشتم!
خدا! هنگام تشییع جنازه
غروبی در دل شب‏گیر گشتم
*
ندیدی بعد پیغمبر (ص) چه کردند؟
ندیدی با گل پرپر چه کردند؟
غروب روز عاشورا همان‏ها
ندیدی با تن بی‏سر چه کردند؟


دوبیتی‏های یک دیوانه‏ی منگ!!!!

خداوندا! مرا بر باد دادی...

به من عاشق شدن را یاد دادی!

خدا! یادم بده عاشق بمانم

تو که دل را خراب‏آباد دادی!!!

*

خداوندا! مرا دیوانه‏ام کن!

مرا دیوانه‏ی بی‏خانه‏ام کن!

در این بی‏خانگی مستانه‏ام کن!

غلام ساقی مِی‏خانه‏ام کن!

*

خدایا عشق را تکثیر گردان

مرا از داغ عشق‏ت پیر گردان

دلم رنجور از این عاقل‏نما‏هاست

مرا آزاد از این زنجیر گردان


مصیبت‏های تدفین

پارسال برای فاطمیه، یه کلیپ درست کردم که ترکیبی بود از یک قطعه از موسیقی متن آژانس شیشه‏ای و صحبت‏هایی از حاج حسین مردانی. روی‏ش هم تصاویر کبوترهای بقیع پخش می‏شد. حالا به مناسبت این مصیبت بزرگ، صدای اون کلیپ رو براتون میذارم.

لینک دان‏لود:

http://www.4shared.com/file/103279112/8641a605/TadfinEinShinGhafparsiblogcom.html

قسمت‏هایی از صدای متن:

((اسمع...افهم...یا فاطمه! بنت محمد....

وای! کفن خونی شد دوباره...

بیایید نماز میّت بخونیم....هفت‏تا تکبیر داره...الله‏اکبر...الله‏اکبر...الله‏اکبر...الله‏اکبر...الله‏اکبر...الله‏اکبر...الله‏اکبر...

سبحانک انّی کنت من الظالمین...

راستی! شاید جنازه رو بردن کربلا...))


فاطمیه‏ شروع شد...

هر سال، وقتی ماه صفر تمام می‏شود با آن‏که ماه غم و غصه تمام شده و ماه شادمانی شروع می‏شود، امّا من دل‏م می‏گیرد. دل‏م برای فاطمیه تنگ می‏شود. شاید...

نمی‏دانم چرا؛ ولی به گمان‏م همین روزهاست که بغض‏م بترکد!!!

فاطمیه‏ شروع شد...


شمع دل - محمود کریمی

یه تیکه مداحی 32ثانیه‏ای از حاج محمود کریمی براتون گذاشتم که به سبک یه آهنگ قشنگ ترکی خونده. چند روزیه که دارم ازش به عنوان آهنگ موبایل‏م استفاده می‏کنم.

شمع دلم بی سر شده

پروانه خاکستر شده

به زخم دل نمک زدن

بچه‏هاتو کتک زدن

لینک دان‏لود:

http://www.4shared.com/file/103278531/92cb5a84/Sham-e-DelamEinShinGhafparsiblogcom.html


رپ ضد صهیونیستی

یه دوستی دارم به اسم کمیل. حدود یه سالی می‏شد که ازش خبر نداشتم تا این‏که چند روز پیش، با یه هنر جدید دیدم‏ش. خواننده‏گی.

کمیل خواننده شده و یه آهنگ رپ خونده. یه رپ ضد صهیونیستی. این اولین کارش بوده. به نظرم که استعدادش در داره. دان‏لود کنید، گوش کنید، نظر بدید.

لینک دان‏لود:

 http://www.4shared.com/file/103278002/26249a16/AntiZion-KomeilHoseiniEinShinGhafparsiblogcom.html


چند روایت معتبر-مصطفا مستور

این کتاب را 2-3 سال پیش خواندم. خداوند این کتاب را درست در همان زمان برای‏م فرستاد که روح‏م نیازمند مطالب آن بود. یادم می‏آید که در مشهد بودم و داستان اول‏ش را در حرم امام رئوف(ع) خواندم و گریه کردم. داستان اوّل کتاب اسم‏ش ((چند روایت معتبر درباره‏ی عشق)) است. داستان معلم فیزیکی است که عاشق شاگردش، کیمیا طلوعی، می‏شود. عاقبت این عشق-مثل عمده‏ی عشق‏های بنی‏آدمیان- به دل کندن ختم می‏شود. سایر داستان‏های کتاب نیز روایت‏های جالب دیگری هستند از زندگی. یکی از داستان‏ها با حکایت ساده‏گی پدر شخصیت داستان شروع می‏شود: ((پدرم مرد، اما بیف‏استروگانف نخورد...)) که به نظرم فوق‏العاده است. داستان آخر کتاب-کشتار- نیز خیلی فوق العاده بود. داستان نامه‏نگاری‏های یوسف و مونس. یوسف نویسنده‏ی جوانی‏ست که در قطار مشهد، بالاجبار، با خانواده‏ی مونس در یک کوپه هم‏سفر است. همین هم‏سفری سبب آغاز عشق آن دو می‏شود. عشقی که همانند عشق معلم فیزیک و کیمیا طلوعی به جدایی می‏انجامد. پایان ((کشتار))..... . پایان‏ش را نمی‏گویم تا خودتان بخوانید.

 به نظرم کارهای مستور را باید با همین کتاب شروع کرد. یک نکته که در کارهای مستور وجود دارد، این است که داستان‏های‏ش خیلی با هم رفیق هستند و بسیار دیده می‏شود که شخصیت یک داستان به داستان دیگری سر بزند و یا این که دیالوگ‏ها از این داستان به آن داستان سرک می‏کشند. در ضمن ((روی ماه خداوند را ببوس)) را نیز بخوانید.


عاشق‏شدن تو معنا نمی‏شود...

گویا گره ز بخت بدم وا نمی‏شود
خورشید پشت ابر هویدا نمی‏شود


خواهم هزار‏ و ‏یک‏ شب دل گویم‏ت ولی
بغضی گرفته سینه‏ی من را... نمی‏شود


جانا بیا و جان بستان و رهام کن
تنها همین! به من بگو آیا نمی‏شود؟


من مثل موم در کف تو نرمِ نرمِ نرم...،
هر عاشقی که مثل زلیخا نمی‏شود


ما مرده‏ایم و تا ابد الدّهر زنده‏ایم!
جانا! شهید عشق تو  میرا نمی‏شود


عاشق‏شدن بدون تو چیزی است بی‏ثمر
عاشق‏شدن تو معنا نمی‏شود


تابستان-پاییز1387


قصّه‏ی طیّب...

شهید طیّب حاج رضایی را قدیمی‏ها خیلی بیش‏تر از نسل ما می‏شناسند. می‏گویند وقتی اسم‏ش می‏آمد همه‏ی گنده‏لات‏ها جلوی‏ش لُنگ می‏انداختند. قصه‏ی عاقبت‏به‏خیری طیّب خیلی جالب است. اگر دوست دارید آن را بشنوید، فایل زیر را دان‏لود کنید.

گوینده‏ش حاج‏آقا پناهیان است. التماس‏دعا.

لینک دان‏لود:

http://www.4shared.com/file/102927897/d5ace039/TayyebwwwEinShinGhafparsiblogcom.html