چه خواهد کرد با ما عشق؟

صفحه خانگی پارسی یار درباره

وصل دلبر هجر دارد، هجر آن باید کشید...

سلام،

یه کلیپ صوتی میکس شده براتون میذارم از مرحوم سید جواد ذاکر(رحمه الله).

آخرین عاشورایی که زنده بود اینو خوند.

یه جاش می گه:

((تو این عالم هر کس حسینی می شه بی کس می شه. مردم حتا جواب سلامش رو هم نمی دن.))

 التماس دعا.

لینک دانلود:

http://www.4shared.com/file/88306505/64aeccb1/Zakereinshinghafparsiblogcom.html


فرازهایی از از خصلت های والای پیامبر(ص)-2

26)با فقرا زیاد نشست و برخاست می کرد وبا آنان هم غذا می شد.

27)دعوت بندگان و غلامان را می پذیرفت.

28)هدیه را قبول می فرمود اگرچه به اندازه ی یک جرعه شیر.

29)بیش از همه صله رحم به جا می آورد.

30)به خویشاوندان خود احساس می کرد بی آن که آنان را بر دیگران برتری دهد.

31)کلماتش جامع بود دارای الفاظی اندک و معنای ژرف

32)آنچه موجب صلاح دین و دنیای مردم بود به آنان می فرمود  و مکرر می گفت :هر چه حاضران از من می شنوند به غایبان برسانند.

33)هر که عذر می آورد او را قبول می کرد.

34)هرگز کسی را حقیر نمی شمرد.

35)هرگز کسی را دشنام نداد و یا به لقب های بد نخواند.

36)هرگز کسی از اطرافیان و بستگان خود را نفرین نکرد.

37)عیب های مردم را جست و جو نمی کرئ.

38)از شر مردم بر حذر بود ولی از آنان کناره نگرفت و با همه خوش خو بود.

39)هرگز مذمت مردم نمی کرد و بسیار مدح آنان نمی گفت.

40)بر جسارت دیگران صبر می فرمود و بدی را به نیکی جزا می داد.

41)از بیماران عیادت می کرداگر چه دور افتاده ترین نقطه ی مدینه بود.

42)سراغ اصحاب خود را می گرفت و همواره جویای حال آنان می شد.

43)اصحابش را به بهترین نام ها یشان صدا میزد.

44)با اصحابش در کارها بسیار مشورت می کرد و بر آن تاکید می کرد.

45)در جمع یارانش دایره وار می نشست و اگر غریبه ای بر آنان وارد می شد نمی توانست تشخیص دهد که پیامبر کدام یک از ایشان است.

46)میان یارانش انس و الفت بر قرار می کرد.

47)وفا دار ترین مردم به عهد و پیمان بود.

48)هر گاه چیزی به فقیری می بخشید با دست خودش می داد و به کسی حواله نمی کرد.

49)اگر در حال نماز بود و کسی نزد او می آمد نمازش را کوتاه می کرد.

50)اگر در حال نماز بود و کودکی گریه می کرد نمازش را کوتاه می کرد.

51)عزیز ترین افراد نزد او کسی بود که خیرش بیشتر به دیگران می رسید.

52)احدی از محضر او نا امید نبود و می فر مود:«برسانید به من حاجت کسی را که نمی تواند حاجتش را به من برساند.

53)هر گاه کسی از او حاجتی می طلبید اگر مقدور بود روا می فرمود و گرنه با سخنی خوش و با وعده ای نیکو او را راضی می کرد.

54)هر گز جواب رد به در خواست کسی نداد مگر آنکه برای معصیت باشد.

55)پیران را بسیار می کرد و با کودکان بسیار مهربان بود.

56)غریبان را خیلی مراعات می نمود.

57)با نیکی به شروران دل آنان را به دست می آورد و مجذوب خود می کرد.

58)همواره متبسم بود و در عین حال خوف زیادی از خدا بر دل داشت.

59)چون شاد می شد چشم ها را بر هم می گذاشت چشم ها را بر هم می گذاشت و خیلی اظهار فرح نمی کرد.

60)اکثر خندیدن آن حضرت تبسم بود و صدایش به خنده بلند نمی شد.


فرازهایی از از خصلت های والای پیامبر(ص) -1

1)هنگام راه رفتن، با آرامی و وقار راه می رفت.

2)در راه رفتن قدم ها را چون متکبران بر زمین نمی کشید.

3)نگاهش پیوسته به زیر افتاده و بر زمین دوخته بود.

4)هر که را می دید مبادرت به سلام کرد و کسی در سلام بر او سبقت نگرفت.

5)وقتی با کسی دست می داد ،دست خود را زود تر از دست او بیرون نمی کشید.

6)با مردم چنان معاشرت می کرد که هر فرد گمان می کرد گرامی ترین فرد نزد آن حضرت است.

7)هر گاه به کسی می نگریست به روش ارباب دولت با گوشه ی چشم نظر نمی کرد.

8)هرگز به روی مردم چشم نمی دوخت و خیره نگاه نمی کرد.

9)چون اشاره می کرد با دست اشاره میکرد نه با چشم و ابرو.

10)سکوتی طولانی داشت و تا نیاز نمی شد لب به سخن نمی گشود.

11)هر گاه با کسی هم صحبت می شد به سخنان او خوب گوش فرا می داد.

12)چون با کسی سخن می گفت کاملا بر می گشت و رو به او می ایستاد.

13)با هرکه می نشست تا او اراده ی بر خاستن نمی کرد آن حضرت بر نمی خاست.

14)در مجلسی نمی نشست و بر نمی خاست مگر با یاد خدا.

15)هنگام ورود به مجلسی، در آخر و نزدیک درب می نشست نه در صدر آن.

16)در مجلس، جای خاصی را به خود اختصاص نمی داد و از آن نهی می کرد.

17)هرگز در حضور مردم تکیه نمی زد.

18)اکثر نشستن آن حضرت رو به قبله بود.

19)اگر در محضر او چیزی رخ می داد که ناپسند بود آن حضرت نادیده می گرفت.

20)اگر از کسی خطایی صادر می شد آن را نقل نمی کرد.

21)کسی را بر لغزش و خطای در سخن مواخذه نمی فرمود.

22)هرگز با کسی جدل و منازعه نمی کرد.

23)هرکز سخن کسی را قطع نمی کرد مگر آنکه حرف لغو باطل بگوید.

24)پاسخ به سئوالی را چند بار تکرار می کرد تا جوابش بر شنونده مشتبه نشود.

25)چون سخن نا صوابی از کسی می شنید نمی فرمود«چرا فلانی چنین گفت؟» بلکه می فرمود :«بعضی مردم را چه می شود که چنین می گویند؟»

*

پاورقی:با تشکر از خواهر عزیزم که این ها را برایم تایپ کرد.


5 تا صلوات!

گم شده است. هر کاری می کنی پیدایش نمی کنی.این طرف،آن طرف،بالا،پایین.نیست که نیست.

گاهی میشود که چیزی را گم می کنی و هر چه می گردی کم تر پیدایش می کنی.همین مسئله یکبار برای خود من اتفاق افتاده بود و اعصابم را خرد کرده بود.یکی از دوست هایم وقتی ماجرا را فهمید به من گفت اگر 5 صلوات نذر آیت الله بهاء الدینی «ره» بفرستی ان شاء الله پیدایش می کنی.من 5 صلوات را فرستادم در حالیکه چشمم آب نمی خورد که پیدایش شود.اما پیدا شد این 5 صلوات را چند بار دیگر که چیزهایی گم کرده بودم امتحان کردم.آن ها هم پیدا شد.دیر و زود داشت ،گاهی هم سوخت و سوز داشت اما بالاخره از جایی  که فکرش را هم نمی کردم پیدا می شد.این را به افراد دیگری هم گفتم.

خلاصه اینکه در بیش از 70 مورد ما 5 صلوات را نذر آیت الله بهاء الدینی فرستادیم و به خواست خدا ،گم شده مان پیدا شد. البته بگویم در 2یا3 مورد هم بود که هنوز پیدا نشده. حالا شما هم امتحان کنید.

5 صلوات وقت کمی از شما می گیرد.


اخباری از ناکجاآباد

1- خاله اکرم این ها، ماه واره دارند. در سطح فامیل هم سعی می کنند خودشان را به عنوان یک خانواده ی روشن فکر بچپانند. البته تا حدودی هم موفق بوده اند.

آن زمانی که در غزه جنگ بود و عده ای از دانشجویان در فرودگاه مهرآباد به مدت چند روز تجمع اعتراض آمیز انجام داده بودند، یک روز خاله به خانه ی ما زنگ زده بود و از مادرم پرسیده بود: علی را آزاد کردند؟

(علی، منِ راویِ ماجرا هستم.)

مادرم تعجب کرده بود و پرسیده بود:از کجا؟

 خاله در جواب گفته بود: در جریان دستگیری دانشجویان که ببرندشان فرودگاه برای تحصن!

مادر من هم نیم ساعت برای خاله جریان را توضیح داده بود که دستگیری ای در میان نبوده و این کارها به صورت خود جوش است و...

شب که شد خاله مهسا زنگ زد و از مادر راجع به جریان دستگیری من که از خاله اکرم شنیده بوده سؤال کرد. طی چند روز بعدش نیز عزیز جون و زن دایی نرگس و سایر بستگان برای پیگیری اخبار دستگیری(!) من زنگ زدند.

2-عمه  معصومه زن ساده ای است. ساده و دهن بین. در همان ایام جنگ غزه آمده بودند خانه ی ما مهمانی و بحث به جنگ غزه هم کشیده شد عمه هم بنابر قاعده ی انسانی که هر کسی باید اظهار نظری کند، به این نکته متذکر شد که: ایران و عربستان و مصر به اسرائیل پول و موشک می دهند تا مردم غزه را مورد عنایت قرار دهد.

3-باز هم در همان ایام جنگ غزه یک پیامک برایم آمده بود که متن اش این بود:

خالد مشعل -یکی از سران حماس- در یک مصاحبه ی خبری گفت: بر اسرائیل پیروز خواهیم شد، .همان طور که یزید بر حسین(ع) پیروز شد.

4-بعد از جنگ غزه نیز پیامکی آمد با این مضمون که حماس مانع از ورود خون های ارسال شده توسط شیعیان به غزه می شود.

5-یکی از دوستان در یکی از بحث ها حاضر بود قسم بخورد که مردم غزه ناصبی هستند. ناصبی یعنی کسی که به علی(ع) لعنت می فرستد.

6- یکی دیگر از دوستان می گفت: مردم غزه برای اسلام نمی جنگند و بر سر ملک و املاک می جنگند.

7-یکی دیگر از دوستان می فرمود: فلسطینی ها، خودشان زمین های شان را فروخته اند.

8-....

*

حتما شما هم این اخبار و مشابه شان را در اوج در گیری ها زیاد شنیده اید. اخباری که سعی داشت ما را وا دارد به عدم حمایت از مردم غزه و یا فرا تر از آن دشمنی و دعا برای رفع شر مردم غزه از سر مسلمین.

این یک چیز بسیار طبیعی است چون دشمن کارش همین است مخصوصا اگر صهیونیست باشد.

چیزی که غیر طبیعی بود پخش شدن و تکثیر این اخبار و تبلیغات منفی توسط خیلی از مردم خودی بود

شنیدن این حرف ها از ماهواره یا خواندنشان در اینترنت درد آور نیست.

مسئله درد آور این است که مردم ما بدون تفکر و بدون اطمینان از صحت این مطالب، آن ها را به راحتی نشر می دهند

مگر نه این که خداوند فرمود:«اگر فاسقی برای تان خبر آورد راجع به آن تحقیق کنید؟»

مگر نه اینکه بارها سران حماس از تنها حامی شان که ایران و حزب الله بودند تشکر نمودند؟

مگر نه این که تنها رسانه ی رسمی ای که حماس در ایام جنگ داشت «المنار»حزب الله لبنان بود؟

مگر نه اینکه فلسطین از سرزمین های اسلامی به شمار می آید؟

آیا اگر یک نفر زمینی را از کسی بخرد، این حق برای اش ایجاد می شود که به مال و عِرض و ناموس فروشنده ی زمین تجاوز کند؟

آیا صرف مالکیت قسمتی از یک سرزمین، حق حاکمیت ایجاد می کند؟

آیا تا به حال فکر کرده اید که اگر مردم غزه ناصبی اند، پس چرا اسراییلی ها مسجدی به نام علی بن ابی طالب(ع)را در آن با موشک زده اند؟

و...

*

این ها، اتفاقاتی بود که گذشت. کار عاقلانه این است که از آن ها عبرت بگیریم برای آینده.

لذا رعایت نکات زیر را فراموش نکنیم:

1-همیشه اخباری را که به ما می رسند در مرحله ی اول قبول نکنیم

2-همیشه حواس مان باشد که خبر را چه رسانه ای به ما می گوید، منافع اش چیست و تحت سلطه ی کدام حکومت است؟

3-همیشه با خودمان یک حساب و کتاب کوچک داشته باشیم که آیا از نظر عقلانی این خبر می تواند درست باشد؟

4-از نقل خبرهایی که از صحت آن مطمئن نیستیم، پرهیز کنیم و اگر احیاناٌ برای کسی نقل می کنیم، با ذکر سند و منبع اصلی باشد.

5-و نکته ی اصلی و آخر اینکه از خدا بخواهیم چشم حقیقت بین به ما عنایت کند.

و یادمان باشد که خداوند فرمود:«اگر تقوای الهی پیشه کنید برای شما قوه ی تشخیص حق و باطل ایجاد می کند»