چه خواهد کرد با ما عشق؟

صفحه خانگی پارسی یار درباره

بعد از حسین(ع)...

چند وقتی است که یک نکته در باب زندگی مسلمین دارد مخ من را می‏خورد که اگر درست باشد توی خیلی مسائل تکلیف‏مان روشن می‏شود و آن این است:

«بعد از امام حسین بن علی(ع) قرار نیست آب خوش از گلوی شیعیان‏ش پایین برود.»

در تأیید این جمله، اگر به تاریخ مراجعه کنیم، می‏بینیم که تمام اهل‏بیت‏ش بعد از او با رنج زیستند و با رنج این دنیا را ترک کردند. در اوضاع اهالی قیام توّابین هم که نگاهی بیندازیم، می‏بینیم که پدرشان درآمد و به مدینه حمله‏ای شد عجیب و غریب و سه شبانه-روز جان و مال و ناموس اهالی مدینه بر سپاه یزید آزاد بود و نوشته‏اند که بیش ازهزار کودک حرام‏زاده پس از آن تعدی به دنیا آمدند. قیام مختار هم نتوانست آب از دست رفته را به جوی برگرداند. تاریخ را هم که بنگریم، می‏بینیم پس از آن شیعیان زندگی به شدت سختی داشته‏اند، به حدی که نوشته‏اند حتا زن و شوهر هم از شیعه‏گی هم خبر نداشتند. امامان شیعه هم در فضاهای بسیار امنیتی زیستند و می‏بینیم که امام جواد و امام هادی و امام عسکری(ع) هر سه در جوانی شهید شدند و از امام جواد(ع) کلاً 218 حدیث برای‏مان مانده! -البته اگر عدد را یکی‏دو تا این‏ور و آن‏ور اشتباه نگفته باشم-. 

یا حتّا زمانی بوده که شیعیان یک نشان رمز داشته‏اند و آن این‏که دو طره‏ی باریک از موهای‏شان را از طرفین صورت می‏ریختند پایین. (اگر سریال نردبام آسمان را یادتان باشد،‏جمشید و سایر مردان خانواده‏اش مدل این‏چنینی به موهای‏شان داده بودند).

دوران صفویه هم با آن‏که حکومت شیعی حاکم بود، ولی شیعیان باز هم خون دل می‏خوردند.

در زمان قاجار هم همین‏طور.

در ایام پهلوی هم خونی به دل شیعیان شد که...

و حال در جمهوری اسلامی نیز با آن‏که برای اول‏بار به به‏ترین سبک حکومتی خود رسیده‏اند -تا به حالا-، لکن باز هم فتنه‏ها و شیاطین، آزارشان می‏دهند.

فلذا باید بدانیم که «بعد از امام حسین بن علی(ع) قرار نیست آب خوش از گلوی شیعیان‏ش پایین برود.» و با همین جمله است که می‏شود نتیجه گرفت که جنگ ما برای رسیدن به راحتی دنیایی‏مان نیست و هزار نتیجه‏ی دیگری که باید روی‏ش فکر کرد.

و یک مطلب دیگر این‏که همین آش و همین کاسه هست، مگر آن‏که صاحب‏مان بیاید و نجات‏مان بدهد از این بلایا.

***

در ضمن؛ این یک نظر خام است. شاید غلط باشد و شاید هم نیاز به تکمیل داشته باشد. کمک‏م کنید...


بچه‏ها، سالینجر هم رفت...

انا لله و انا الیه راجعون

متأسفانه با خبر شدم که «سالینجر» هم ریغ رحمت را سر کشید.

خدا رحمت‏ش کند.

*

قابل توجه بچه حزب‏اللهی‏ها:

آثار سالینجر نمونه‏ی خوبی هستند برای بیان مسائل معنوی و دینی در قالب داستان و رمان.

سالینجر را با «ناتور دشت» شروع کنید؛ و بعد «فرانی و زویی» و اگر حس و حال‏ش بود «دل‏تنگی‏های نقاش خیابان 48م» و اگر نبود، داستان «تدی»ِ «دل‏تنگی‏ها...» را بخوانید.


بابا لنگ دراز

1.این روزها در حال تماشای مجدد کارتون بابا لنگ دراز هستم. لذت عجیبی دارد دیدن‏ش بعد این همه سال. کتاب‏ش را در این یکی-دو سال اخیر خوانده بودم، اما کارتون‏ش چیز دیگری است.

2.چند وقتی برای‏م سؤال بود که چرا ژاپن 40-50 سال پیش چرا جای این‏که بیاید کارتون افسانه‏ها و اساطیر خودش را بسازد، بیش‏تر برمی‏داشته کارتون داستان‏های سایر کشورها را می‏ساخته؟ (از حنا،دختری در مزرعه بگیرید تا سندباد و...)

پریشب در حین تماشای بابا لنگ دراز، جواب سؤال‏م را گرفتم. دیدم که در یکی از قسمتهای پایانی فیلم، جودی هنگام فارغ التحصیلی دارد یک سخنرانی می‏کند در جمع هم‏دوره‏ای‏ها و در آن یک نطق جانانه علیه سیاست‏های ایالات متحده‏ی امریکا انجام می‏دهد.

دقت کنیم: ژاپن، ساخت کارتون آمریکایی، 40-50 سال پیش، سیاست‏های خارجی، بمب‏باران هیروشیما، «کودکان» و....

صد افسوس به ما و این فرهنگ‏سازی‏مان!!!