چه خواهد کرد با ما عشق؟

صفحه خانگی پارسی یار درباره

ابتدای غزل...

با یار،گرفتارم و بی یار،گرفتار

از دوری او خون به دلم،زارم و بیمار

با عشق چنان قلب مرا خسته و افسرد

آثار غم عشق مرا گشت پدیدار

یک دم نرود از نظرم خال لب دوست

بر گوشه ی قلبم شده حک عکس رخ یار

دیوانه ی  مستانه ی زنجیری اویم

کوبیده سرم را ز غم یار به دیوار

آن دم که بود یار و نگارم به کنارم

ترسم برسد روز جدایی ز دلدار

روزی که ز هجران نگارم نگرانم

نالم که خدایا؛برسان لحظه ی دیدار

در دام طبیبم چو من مست زیاد است

دیوانه و مجنون ز یکی جلوه ی رخسار

گفتی که نیرزد که چنین داغ به این عشق

حرف تو قبول است ، ولی گوش به من دار

والله و بالله و تالله بگویم:

صدها چو من خوار فدای قدم یار

 

شهریور تا آذر 86-پای تلوزیون

*

قابل ذکر است که مصرع اول این غزل تحت تأثیر مصرع (با دوست پریشانم و بی دوست پریشان) سروده شده است ؛و اینکه این غزل اولین غزلی بود که از خودم تراوش کردم!!!!!!!!!!!!!!!!!!