ارباب حاجتیم، ولیکن چه حاجت است؟؟؟
دارم الآن یه فایل صوتی مداحی از شهید بابایی رو گوش میکنم و حال میکنم... بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا... و در حیرتم که چرا دعای زیر قبّه ام مستجاب نشد..
این دلشکسته را به تبسّم چه حاجت است!
درمانده ام! نگو به «ترحّم» چه حاجت است
بر باد میروم به نسیمی، چنان که برگ!
وقتی غریبه ام، به تفاهم چه حاجت است؟
از طرد اکثریت خَلقم هراس نیست
روزی مقدّر است؛ به مردم چه حاجت است؟
یک «کربلا» برای عزای ابد بس است
دیگر به اضطراب و تلاطم چه حاجت است
سر تا به پای پیکرمان زخم و تاوَل است
ما زخم خورده ایم، به کژدم چه حاجت است؟
پرونده ی سیاه جنایاتمان ببین!
دیگر به سیب و خوشه ی گندم چه حاجت است؟
یک عُمر، غیر کفر برایت نداشتم
-دیگر به حکم مجتهد قم چه حاجت است؟-
حالا که معترف به شکستم، قلم بگیر..
دیگر به امتحان هزارم... چه حاجت است؟