بچه مثبت
از طبع خشکیده، شعر مزخرف می تراود. و طبع من خشکیده است. البته شاید از اولش اصلاً طبعی نداشتیم که بخواهد بخشکد!!!
(به قول رفقای پیامک باز: :-)) )
***
جدیداً بیدل می خوانم. البته گاه-گاه. اگر بیدل شاعر است، من سوزن منگنه ام!!!
***
امروز توی دفتر چرک نویس شعرهایم را نگاه می کردم تا یک چیزی پیدا کنم که بنویسم محض اینکه بگویم من هم هستم(!). تویش یک عالمه شعر نصفه و نیمه دارم. یکی از رباعی های نصفه-نیمه که خیلی مرا آتش می زند بابت اینکه اجازه نمی دهند تمام شود برای حضرت زهراست(س) که از فاطمیه ی پارسال مانده و دو مصراعش هنوز نیامده.
***
دوستان! دعا کنید برای این طبع ناخوش احوال.
***
امیدوارم قبلاً نگذاشته باشم...:
مثبت بودن بس است. اغفالم کن!
من کشور بی صاحب. اشغالم کن!
اصلاً مانند بچگی ها باشیم...
من دزدم و تو پلیس!!! دنبالم کن...