مینیاتور
سلام. شرمنده که دیر به دیر می نویسم. گمان کنم دچار یُبوسَت مُضمِن فکری و قلمی شده ام و رفتنی ام... . محرم نزدیک است و دل تنگ آنیم. و از صمیم دل صحبتی با ارباب دارم که:
رفیق کودکی ات روی نیزه ها بردت...
پناه می برم از دوستان خود به شما!!!
***
و شاعر رنج و درد و تنهایی شده ام. گاهی گله، گاهی هم ستایش. یک رباعی:
من وارث رنج های عالم هستم
آری! من، از نژاد آدم هستم
از هر اندوه، در دلم قدری هست
یک جعبه ی مینیاتور از غم هستم
***
برای ما هم دعایی بخوانید...