من دوست دارمت ، تو مرا دوست داریم؟
خنجر نزن دگر،که پر از زخم کاری ام
در التهاب وضعیت اضطراری ام
دیگر زمان چشم به راهی گذشته است
در جستجوی یک سفر ابتکاری ام
رو به تمام، ثانیه معکوس عمر من
اما تو نیستی و پر از بی قراری ام
هر کار می کنم که بپرسم نمی شود
من دوست دارمت ، تو مرا دوست داریم؟
در دل جدال دائمی مرگ و زندگی است....
هر تیک تاک ساعت چشم انتظاری ام...
شیطان همیشه گفته به من عشق دوزخی است.
«ابلیس گربه است» ، و «من یک قناری ام» !
یک دفعه رفتم از پی شیطان و کلّ عمر
پیشانی ام پر از عرق شرم ساری ام
در سوت و کور کوچه به دنبال سر پناه
از قاتلان غیرت و عزت فراری ام
*
من لاف می زنم که تو را دوست دارمت
من هم اسیر صحبت و حرف شعاری ام!
*
نظر بدهید