دستبند تجمل!
مریز آبروی سرازیرِ ما را
به ما بازده نان و انجیر ما را
خدایا! اگر دستبند تجمّل
نمیبست دست کمانگیر ما را،
کسی تا قیامت نمی کرد پیدا
از آن گوشه ی کهکشان تیرِ ما را
ولی خسته بودیم و یاران همدل
به نانی گرفتند شمشیر ما را
ولی خسته بودیم و می برد طوفان
تمام شکوه اساطیر ما را
طلا را که مس کرد، دیگر ندانم
چه خاصیّتی بود اکسیر ما را
(محمد کاظم کاظمی)