انا لله و انا الیه راجعون...
ایران شده کربلا...
دیروز عاشورا بود.
عاشورا مگر چه کردند؟
آنجا چادر از سر زنان اهلبیت(ع) کشیدند، در تهران هم همین شد. چادر از سر دختران فاطمه(س) کشیدند.
آنجا صف نمازگزاران را تیرباران کردند، اینجا هم همان کار را کردند، منتها به جای تیر با پارههای سنگ میزدند.
آنجا در برابر عزاداران حسین(ع) میرقصیدند و دست میزدند و... ، اینجا هم همینطور.
دیروز پرچمهای عزای سیدالشهدا(ع) را آتش زدند...
دیروز...
امّا دیروز فرقهایی هم داشت...
در کربلا لااقل حرمت قرآن نگاه داشته شد... امّا دیروز...
تا الآن فکر میکردیم میشود با طرف مقابل کنار آمد...
فکر میکردیم میشود با ایشان صحبت کرد.
...
امّا دیروز متوجه شدم که بعضیها انگار...
اینبار اگر واقعهی سال 61 تکرار شود، یک تن از سپاه یزید را زنده نخواهیم گذاشت.
***
پینبشت:
تا الآن میترسیدم. چون فکر می کردم با ما در افتادهاند... امّا حالا خیالم راحت راحت راحت است.
شنیدهام که حضرت عبّاس(ع)، بیادبی به اباعبدالله(ع) را برنمیتابد.
با آل علی(ع) هرکه در افتاد، ور افتاد.