سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه خواهد کرد با ما عشق؟

صفحه خانگی پارسی یار درباره

من و کفتر!

دی‏شب توی مسجد داشتم نماز می‏خواندم. آن‏هم یک‏جایی که قشنگ توی چشم مردم بود. البته من تقصیری نداشتم. چون جای دیگری نمی ‏توانستم بروم. موقع قنوت، دستم را مدل آیت‏الله بهجت بالا گرفتم. با این امید که مردم ببینند و بگویند این یارو چه‏قدر خفن است. در همان لحظه فشار یک‏ضربه‏ی کوچک را روی سرم حس کردم.

نمازم که تمام شد،‏ بالای سرم را نگاه کردم.

دیدم که یک کفتر، درست بالای سرم نشسته است و خودش را راحت کرده روی سر من.

پیرو یکی از یادداشت‏های قبلی این وب‏لاگ با موضوع خوش‏بینی، خدا را شکر کردم که گاوها نمی‏توانند پرواز کنند و بعد از آن هم به ریاکاری خودم فکر کردم.