• وبلاگ : چه خواهد كرد با ما عشق؟
  • يادداشت : بر حذر باش از زنان...
  • نظرات : 17 خصوصي ، 21 عمومي
  • mp3 player شوکر

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     
    + ديوار 
    اين شعر رو من از رو وبلاگ يكي پيدا كردم ولي يادم نيست كي بود.دختري بود...يادش افتادم خاستم حقش پايمال نشه
    + ع.ش.ق 

    ديگر خوب نيست آنچه گذشته بماند تا هر كس بتواند ببيند.

    پس مخفي مي‏كنم پيام‏هاي خارج از موضوع اين پست را...

    همينطوري يس خود و بي جهت:

    هر لحظه مي پرسند احوالت چطورست

    اما کسي يک لحظه هم از من نپرسيد بالت...

    اظهار اين کدورت ها خوبه چون جلوي نفاق رو مي گيره.

    اليس الصبح بقريب

    + ديوار 

    خشمگين شدم از دوست

    ابراز كردم به خشم

    خشمم فرو نشست

    خشمگين شدم از دشمن

    هيچ نگفتم

    خشم ام زبانه كشيد

    در كنار اشكم

    شب و روز

    با ترس-آبياري اش كردم

    همراه لبخند-آفتاب دادم اش

    در معيت تصويرهاي ملايم ام

    هم شب و هم روز-روييد

    تا سيبي درخشان به بار نشست

    دشمنم آن را به چشم ديد

    و دانست

    از آن من است

    آندم كه بر ستاره قطبي

    پرده كشيد شب

    به قصد دزدي آن آمد

    صبح

    شادمان شدم

    كه او را زير درخت افتاده ديدم

    + به: ديوار 

    قدم‏تان به روي چشمان‏مان است.

    باور بفرماييد، همين كه مي‏آييد ما را خوشحال مي‏كند و حتّا فحش‏م هم بدهيد برايم به‏تر است از اين كه نياييد.

    جمع ما را هم به هم نزديد، بلكه پاقدم‏تان به قول برادر حميد، باعث شد مانيفست حركت‏مان نگاشته شود.

    اميدوارم به عنوان يك جنس مؤنث، از اين پست ناراحت نشده باشيد و يا اگر هم ناراحتي‏اي پيش آمده باشد به بزرگواري خود ببخشيد.

    دست علي به هم‏راه‏تان، هميشه....

    + ديوار 
    امروز روز بر طرف شدن غمها بود...ولي مولايمان نيامد.واي بر من واي بر ما كه مولايمان نيامد.اللهم عجل لوليك الفرج.
    پاسخ

    خداوندا! / توفيقي ده که اگر زمان آمدنش بوديم، شرمنده نشويم که کوتاهي کرده ايم.

    1-اين همه حرف زديم يادمان رفت درباره اين يادداشت چيزي بنويسيم.

    2-کتاب بسيار خواندني است .چندين بار قصد کردم زير نکات مهمش خط بکشم اما ديدم کتاب خيلي خط خطي مي شود و ممکن است روي روي خوانندگان بعدي آن تاثير منفي بگذارد و نکاتي که از نظر من جالب بوده براي انها هم اجبارا جالب شود.

    3- بنظرم مهمتر از خود کتاب مقدمه آقاي شهبازي است که فکر کنم 3بار خوانده ام .

    4- غرور آفرين است که پديده ي مافيا اساسا مقوله ايست اسلامي !نه؟

    5- من خواندن اين کتاب را به دانشجويان جامعه شناسي شديدا توصيه مي کنم چون به اندازه چندين واحد جامعه شناسي انحرافات،جامعه شناسي هنر ،جامعه شناسي مردم آمريکا،غرب شناسي و... مي ارزد .

    6- بنظر مي آيد آنچه درباره پشت پرده سينما و بازيگران مي گويد درباره ايران هم صدق مي کند يا خواهد کرد.(متاسفانه)

    7-کاش فقط درباره سينما صادق بود متاسفانه در ايران ،خيلي جاهايش مثل روابط استاد و دانشجويان و ساير ادارات ديده شده .

    8-...

    1- آقا عليرضا!کساني که ديروز از نفوذشان استفاده مي کردند و ما را تخريب مي کردند و کارشکني هم ايضا،امروز وقتي متهم مي شوند به کم کاري ،چند ادعاي متناقض با هم مطرح مي کنند درست مثل م.ح.م.يکبار مي گويند عملکرد ما خيلي درخشان است و در جاي ديگر مي گويند نيرو نداريم و از همه بدتر مي گويند ماها کارشکني مي کنيم .من در اينجا تاکيدم بر کارشکني است .بالاخره ما بعد از چند سال حضور در اين دانشگاه و برخورد با برخي اساتيد 7خط و همچنين دوستي با اين بعضي ها مفهوم کارشکني را خوب مي فهميم .ببينيد ،کارشکني هم قواعدي دارد ،يعني ما بايد زيرآب اينها را در ميان مسئولان دانشگاه- که کارشان به رضايت آنها گره خورده -مي زديم ولي ما پابرهنگان و مظلومان از شعاع چند متري اتاق آقايان مسئول هم نمي توانستيم عبور کنيم و اين يعني بازي با کلمات .

    گفتم بازي با کلمات ،چند وقتي است دارم به تغيير معناي کلمات و کاربرد نابجاي آنها فکر مي کنم عنوان يادداشتش را هم انتخاب کرده ام (فحشاي کلمات)اما هنوز خودش نيامده (اين را محض ريا گفتم!)

    2-آيا ما انسانها بايد بنشينيم تا ديگران سراغ ما بيايند ؟آيا وظيفه نداريم درباره حرفهايي که به دوستانمان نسبت داده مي شود تحقيق کنيم؟نمي دانم اين چه رسمي است که ما ايراني ها بهش عادت کرده ايم حرفهارا به همه مي زنيم جز شخصي که حرفها بهش مربوط است .

    همه ما وظيفه داشتيم و داريم خبرهايي را که ما مي رسد تبيين کنيم،بنا به دستور حضرت حق :و ان جائکم فاسق بنباء فتبينوا

    از شما دوستان انتظار داشتيم دو کار بکنيد(اين انتظار شما از ما هم مي تواند باشد):يکي اينکه حرفهايي که درباره ما مي شنيديد به خودمان مي گفتيد تا توضيحات ما را هم بشنويد،و دوديگر اينکه اشتباهاتي که بعضا بچه هاي حناح ما!مرتکب مي شدند را به گوش ما مي رسانديد،تا جلوي اشتباهات (اگر واقعي بودند) را مي گرفتيم.

    3- هنوز هم بنده آمادگي گفت و گوي رودر رو با شما را دارم.بنده هم مانند آقاي عليرضا،نه دم دارم نه و شاخ فقط ريش بلندي دارم که با عث شده خيلي ها تو دانشگاه علنا بهم فحش بدهند.

    و ازاين مهمتر همانطور که قبلا هم گفته ام آمادگي مناظره!با سردستگان گروه مقابل ،البته در حضور مسئولان بويژه بخش امنيتي را دارم.

    4- از خدا براي همه دغدغه مندان طلب اجر دارم .

    ما در ره عشق نقض پيمان نکنيم

    گر جان طلبد دريغ از جان نکنيم

    عالم اگر از يزيد لبريز شود

    ما پشت به سالار شهيدان نکنيم

    انشاالله

    + به: ديوار و دل‏سوزان.از:ع.ش.ق 

    با سلام.

    سركار خانم «ديوار»:

    ظاهراً نمي‏خواهيد رو در رو صحبت كنيد. مشكلي نيست. شما پنجمين -و يا شايد هم ششمين- دل‏سوزي هستيد كه ما را به نقد مي‏كشد، ولي حاضر نيست با ما رو در رو شود.

    والله قسم، ما نه شاخ داريم و نه دم. ما هم آدمياني هستيم مثل بقيه.

    *

    جبهه‏ي مخالف الزاماً به اين معنا نيست كه مثلاً -جهت تقريب ذهني ذهني مي‏گويم- عكس آقاي فلاني را دست بگيريد و بلندگوي تبليغاتي‏اش بشويد. بل‏كه اگر سكوت كنيد، باز هم به نفع آن‏ها عمل كرده‏ايد. اگر يك وقت با يك لحن شاكيانه ما را به خاطر مخالفت ملامت كنيد، باز هم به نفع آن‏ها كار كرده‏ايد. (به كامنت‏هاي اول و دوم‏ و... يك نگاهي بيندازيد.)

    *

    اين موضع مخالف كه عليه قواي حاكمه موجود است، در چندين ماه پيش هم وجود داشت. منتها كاملاً برعكس بود. آن‏ها با ما كه مجموعه دست‏مان بود مخالفت مي‏كردند و حتا بعضي برنامه‏هايمان را با استفاده از نفوذشان به هم مي‏ريختند و...

    آن موقع چند نفر از اين دل‏سوزان يك بار -فقط يك‏بار- رفتند و به آن‏ها بگويند كه بس است، عوض تخريب بياييد كمك كنيد، تفرقه بد است؟ تازه آن موقع آتش دجال خيلي داغ‏تر بود و مثل حالا رو به افول نبود.

    اين دل‏سوزان و فعالان كجا بودند آن موقع كه گلوي‏مان پاره مي‏شد براي اين كه يكي بيايد و كمك كند كه آبروي انقلاب در خطر است؟

    *

    من يك زماني در اين زمين خدا دل‏بسته‏ي يكي از بندگان‏ش شده بودم. امّا او مرا با ادبيات گزنده‏اي كه اتفاقاً شبيه به ادبيات «ديوار» بود از خود راند و شايد حق هم داشت. ولي خب، «هر چه از دوست رسد نيكوست». بعد از او ديگر دل‏م در اين دنيا بند نشد و آرزوي مرگ براي‏م شيرين‏تر است.

    لذا براي‏م مهم نيست كه چه به سرم مي‏آورند. فقط خواهش مي‏كنم اين دل‏سوزاني كه به انواع مختلف -اي‏ميل و كامنت و پيامك و مكتوبات قلمي و...- سعي دارند كمك كنند، اگر هم‏راه نمي‏شوند، لااقل سنگ‏اندازي و تضعيف روحيه و... نكنند.

    *

    از «ديوار» ممنونم بابت اين‏كه موضع‏گيري‏هايش نسبت به اول به‏تر شده و از گزنده‏گي اش كاسته شده و لااقل موضع تدافعي عليه ما ندارد.

    اين نشان‏گر زنده بودن روحيه‏ي حق‏طلبي و عدم تحجر در ايشان است.

    *

    يك سؤال از ديوار:

    براي چه آمده بودي انجمن؟ و چرا گفتي كه ديگر نمي‏آيي؟

    *

    يك نكته‏ي مهم به همه:

    توجيه گناه بدتر از خود گناه است.

    شايد بي ربط به نظر بيايد،ولي حواستان را جمع كنيد.

    *

    و السلام علي من اتبع هدي.

    + ميم 

    با سلام.

    اين يك امتحان مديريتي براي ما است.

    اكنون از فاز آبروريزي عبور كرده‏ايم. فاز بعدي عبارت است از سكوت و حركت موازي با چراغ معمولاً خاموش! بار ديگر تكرار مي‏كنم روش تاج‏زاده در دهه 60 را به ياد بياوريد. براي خراب كردن يك نفر در يك تشكيلات، بايد مسووليتي بزرگتر از توانائيش به او داد تا براي هميشه بي‏اعتبار شود؛ و اين بيچاره‏ها چنين كاري با خودشان كرده‏اند و حواس‏شان نيست.

    پس، روي اين مباحث نقطه پاياني بگذاريد و بيائيد سر خط!

    سناريوهاي مختلفي مي‏توان متصور شد؛ ايجاد تشكيلات جديد، نشريه جديد، راه‏كارهائي براي ارتباط‏گيري با بدنه دانشجوئي و استادي معتقد به انقلاب اسلامي، تاكتيك‏هائي براي نزديك شدن به بدنه دانشجوئي بي‏تفاوت، تاكتيك‏هائي براي كاهش پتانسيل نفرت در ميان دانشجويان مخالف ضمن حفظ اصول،

    و يا اين كه رفتن به اتاق فكر براي همكاري با يكي از 3 كانديداي بالقوه جريان اصول‏گرائي در انتخابات يازدهم، تربيت كادرهاي ورزيده براي 1 يا چند وزارت‏خانه و سازمان مشخص براي 8 سال آينده و...

    نخنديد! اگر حضرت صاحب ظهور نفرمايند، خداي ناكرده خداي ناكرده، نمي‏توانيم معطل شويم. تازه اين‏ها را هم در بازه كوتاهي گفتم. ما بايد حداقل براي 30 سال بعد برنامه‏ريزي كنيم.

    كارهاي بزرگي در پيش داريم. حلقه‏هاي فكري و مكان‏هاي مشخص به‏عنوان پاتوق را بايستي فعال كرد. دوره دانشجوئي‏مان رو به پايان است. وقت چنداني نداريم. معطل ايده‏آل‏ها هم نبايد ماند.

    و در آخر اين‏كه دولت بعدي، دولت عقلانيت اسلامي خواهد بود. منتها، زايمان چنين مولود مباركي سخت‏تر خواهد بود از تولد دولت نهم؛ زيراك (بله زيراك!) اين يكي به مراتب بسيار بيشتري به توليد ايده وابسته است.

    از اكنون...

    + ديوار 
    از غلط املايي كه مرتكب شدم شرمنده.من بيش از نقطه از علامت تعجب استفاده ميكنم و منظوري نداشتم و ندارم.تصميم من به حيطه خودم برميگرده يعني من نميتونم از مسائلي كه آگاهي ندارم و همون طور كه گفتين قطره اي از دريا رو رونمايي فرموديد بخوام حكم حربه به كسي بزنم يعني برا عدم صلاحيت كسي كاري كنم...اين چيزايي كه گفتين در حد چيزايي بوده كه از جانب مخالف شما هم شنيدم و ميتونم كار شما رو برا خودم توجيح كنم...همين.در ضمن من از جبهه مخالف شما نبودم كه بي دليل اين نسبت رو به من دادين من فقط بر اساس شرايط مطالب اون طرف رو زودتر شنيدم.والسلام.
    + حميدرضا 

    1- غلط املايي خودم را تصحيح مي كنم:فراق درست است.

    2- ديوار هم برائت را غلط نوشته كه تصحيحش مي كنم(خواهش مي كنم،قابلي نداره!)

    3- اينكه گفتيد: «ممنون از شفافيت مواضعتون! »ويا گفتيد:«چيزي كه من فهميدم و خدا رو شاكرم متعالي بودن هدفتونه! »و در آخرش علامت تعجب گذاشتيد منظورتان تمسخرست؟

    4- بنده نمي گويم كه اصلاح هيچ وقت جواب نمي ده .در بعضي موارد آدمها به قصد اصلاح وارد سيستم هاي فاسد مي شوند اما بدليل غلبه ساختار هاي فاسد و فشار كنشگران فاسد نه تنها نمي توانند كاري كنند، بلكه خودشان هم هضم آن سيستم مي شوند و مرتكب مفاسد مي شوند چرا كه ساختار ها به رفتار هاي آنها شكل مي دهد . پس لازم است بعضي جاها زد زير ميز .مي بينيد كه تا ميليونها احمدي نژاد نداشته باشيم نمي توانيم بر ساختارها ي فاسد پرور غلبه كنيم.ما در مباحث اتفاق افتاده همه تقصيرها را به گردن بعضي ها نمي اندازيم بلكه بخشي از انتقادات ما به قوانين و رويه هايي است كه خلوص نيت را از مردم مي گيرد.

    5- همينكه شما مي گوييد حرفاي ما رو نشنيديد نشان مي دهد كه ما بنا به مصلحت بسياري از مسائل را فقط به مسئولان مربوطه گفته ايم و نيامديم همه چيز را جار بزنيم.و انتظار داشتيم كه مسئولان مربوطه با حضور هر دوطرف به مسائل رسيدگي كنند كه نكردند.و هيچ كس به ما نگفت بيا بگو ببينم حرف حسابت چيست و همانجا جواب بعضي ها را هم بشنود و مجددا توضيحات ما را .

    6- انتظار ما از بزرگتر ها اين بود كه رسم بزرگتري را ادا كنند اما نكردند و يكسره يك گروه را افراطي و منافق خواندند و گروهي را قره عين.خدا هدايتشان كناد.

    7- من شخصا با آن بخشي از رفتار هاي ناپسندي كه به گوشم رسيد برخورد كردم و در مواردي منجر به معذرت خواهي واعلام اشتباهمان به مراجع بالاتر و ...شد

    8- حالا كه پذيرفتيد در مواردي كم كاري كرده ايد مي خواهم بپرسم بعد از اين چه مي خواهيد بكنيد؟مثل بعضي از دوستان صرفا مي خواهيد بگوييد« من تذكري را به آقايان دادم »؟اميدوارم تصميم درستي بگيريد.

    9- الحق كه حضرت آقا دقيق فرمودند كه بايد مسائل تبيين شود و به مردم بصيرت داد .حالا مسائل مهمتري هم دركشور وجود دارد به بعضي ها از طرف من بگوييد كه بصيرت با مسابقه فوتبال در تضاد است .چرا كه از نظر من يكي از مهمترين ابزار غفلت است .اين مطلب را بايد بيشتر بشكافم كه جايش اينجا نيست.

    10- يك تذكر ديگر هم به بعضي ها بدهيد كه اشتباهاتشان را بپذيرند و با دروغ هاي شاخدار مشغول توجيه اشتباهاتشان نشوند كه خداي عزيزمان رحمن و رحيم است .اصرار بر اشتباه بواسطه غلبه شيطان بر فكرهاست چرا كه حضرت حق در قرآن حكيم و شريف اش در وصف گروهي از غافلان مي فرمايد (نقل به مضمون):شيطان است كه اعمال آنها را در نظرشان درست جلوه مي دهد.و از خدا مي خواهم از ما در برابر وسوسه هاي نفس و شيطان لعين و رجيم محافظت كند.و نگذارد که در هيچ موردي حقيقت را فداي مصحلحت هاي شخصي مان کنيم و اين آمادگي را به ما بدهد که هر لحظه آماده باشيم که جانمان را براي حفظ حقايق و مصلحت هاي واقعي نظام فداکنيم.(چرا که به فرموده حضرت آقا "مصلحت هم يکي از حقايق است.مصلحت انديشي يکي از حقايقي است که بايد به آن توجه کرد")

    11- مواردي که بعضا در اينجا گفته شده تنها موارد بسيار اندکي است .موارد بسياري هم هست که حق نداريم اينجا بگوييم.

    12- خالصانه محتاج دعاي شما هستم .

    + به ديوار - از صاحاب وب‏لاگ-2 

    نمي‏دانم چرا معذوريد از اين‏كه رو در رو بحث كنيد. من نه اسلحه دارم و نه زبان گزنده و نه سر بي منطق. باز مي‏گويم:رو در رو،و يا هر جايي به غير از فضاي نا امن سايبري. و قول هم مي‏دهم كه جايي درز نكند اسم‏تان تا امنيت‏تان به خطر نيفتد.

    گويا آقاي حميد رضا شما را شناخته‏اند، ولي نمي‏گويند كه كيستيد. كاش لا اقل مي‏دانستم با چه كسي دارم احتجاج مي‏كنم.

    اين‏هايي كه در كامنت قبلي براي‏تان گفتم قطراتي بودند از دريا.

    و امّا بعد: مسلماً بعضي تندي‏ها و نابخردي‏هايي در من و اطرافيان من بوده كه به‏جايش اعلان «برائت»‏هاي لازم را انجام داده‏ايم و مي‏دهيم.

    در ضمن؛ نمي‏دانم چرا همه نابخردي‏هاي ماها را مي‏بينند و چشمان‏شان قادر به ديدن استيلاي امپراتوري فساد در مجموعه نيست.

    و اين‏كه: مخالفين جريان منحرف آقاي «ك» هدف اول‏شان از بين بردن اين انحراف است. شايد بين خودشان مشكلاتي با هم داشته باشند كه دارند، لكن براي يك هدف بزرگ‏تر با هم متحد شده‏اند. بصيرت يعني اين. فلذا نمي‏توان اشتباه يك نفر را به حساب كلّ افراد گذاشت.

    الغرض اين‏كه: شما هم اگر يك وقت فساد اين‏ها براي‏تان محرز شد، در صورت سكوت، خيانت نموده‏ايد.

    اين‏ها اگر الآن جلوي‏شان ايستاده‏گي نشود، مجموعه تا ده سال ديگر هم تطهير نمي‏شود.

    يادتان باشد كه امام علي بن ابي طالب(ع)، زماني سكوت كرد -دقت كنيد: فقط سكوت كرد. نه بيعت كرد، و نه هم‏كاري اجرايي- كه ديد اگر حرف بزند كل اسلام از بين مي‏رود.(ر.ك. خطبه‏ي 3م نهج‏البلاغه)

    امّا امروز اگر سكوت شود اسلام عزيز لطمه مي‏خورد.

    و امّا راجع به اطلاع رساني: ما به هر كسي كه مي‏شد و دين و شرف‏مان اجازه مي‏داد گفتيم. اين‏كه نرفتيم پيش همه داد بزنيم كه در «ب» فلان كار را مي‏كنند را بگذاريد به حساب حياي‏مان، نه كوتاهي‏مان. و گرنه انتشار شب‏نامه و آب‏رو بردن كاري ندارد.

    بالاخره انسان كه اتفاقات خانه‏اش را نبايد داخل بوق و كرنا كند.

    يا علي.

    + ديوار 

    ممنون از شفافيت مواضعتون!چيزي كه من فهميدم و خدا رو شاكرم متعالي بودن هدفتونه!اگه گفتم چشم پوشي برميگرده به سوتفاهمات يا نداشتن اطمينان به بعضي مسائل...اگه بحث روي حق الناس بيت المال يا هر فساد مخرب اساسيست بايد ايستاد تا مرز شهادت(شعار نيست با اينكه به اينجا نخواهد رسيد ولي هدف همينه)

    2.اينكه اصلاح جواب نميده درست نيست حتي برداشتن و جايگزين سازي بخشي از اصلاحه...سكوت از بي تفاوتي شايد نباشه وممكنه از عدم اطلاع رسانيه...

    من با اصل مواضع موافقم ولي شما هم از رفتارهاي نا بخردانه جمعي از اطرافيانتون براعت نجستيد..ظاهر بسيار زننده كه جا داره تاسف خورد-ناله كرد- فرياد زد...و در آخر دعا براي هدايت!

    بايد صحبت دو طرفو ميشنيدم تا قضاوت بي مورد نكنم و از اين گنگي در ميومدم اينكه منو به گفتگو و بحث رو در رو فراخوانديد با كمال تشكر و راغب بودن ولي از انجامش معذورم

    راستي من دم دفتر انجمن اومدم درش بسته بود...(ديگه نميام)

    پيام تان را دوباره خواندم و لازم ديدم نکاتي را مجددا تذکر دهم چرا که حضرت حق مي فرمايد :فذکر فان الذکري تنفع المومنين.و شما را هم قطعا مومن مي دانم .
    1- خودتان گفتيد بسيج جاي کسب منفعت نيست ما هم مي خواهيم جلوي منفعت طلبان بايستيم .مي خواهيم جلوي وعده دهندگان کارت فعال و گيرندگان نافعال با جديت بايستيم نه بخاطر اينکه بخيل هستيم و نمي خواهيم کسي از مزاياي کارت فعال استفاده کند .معتقديم آدمي که هنوز هيچ فعاليتي نکرده لايق گرفتن کارت فعال نيست.آدمي که با همين نيت آمده هم نمي تواند خيري به امت حزب الله برساند.وقيحانه نيست که آقاي ...حق راي نداشت ولي فلان ها حق راي داشتند ؟وقتي اينها را با هم مقايسه کني پي به نيت پليد برخي ها خواهي برد.
    2- همه جا اصلاح جواب نمي دهد و بايد طرحي نو درانداخت .اگر حضرت روح الله گول عده اي انسان بي توکل و ضعيف النفس را مي خورد در برابر رژيم ملعون پهلوي قيام نمي کرد
    مديون حضرت روح الله هستيم چرا که به تعبير سيدناالشهيد آقا مرتضاي مظلوم (ماجراهاي آخر عمرش را که مي دانيد؟)امام به ما آموخت عرفان را با مبارزه جمع کنيم...
    آنچکه دل ما را خون مي کند سکوت بچه هاي قديمي ترست .
    3-گفتيد :"بايد از خيلي موارد چشم پوشيد"اين آغاز انحراف است .ما بايد هميشه خودمان را حساس نگه داريم ،چشم پوشي هاي بيهوده که نه به مصلحت نظامند بلکه منفعت جناحي و گروهي را به جاي مصلحت نظام مي نمايانند آغاز انحراف است.مگر نشنيده ايد که حضرت آقا فرموده اند :محافظه کاري قتلگاه انقلاب است "مي خواهيد ما هم در جمع قاتلين باشيم؟کسي که امروز -درباره اين مسائل به زعم بعضي ها کوچک- چشم پوشي مي کند فردا در برابر مسائل بزرگتر سکوت مي کنند .تاريخ را مي دانيد که .حق علي را غصب کردند،سکوت هم -همسرش را کشتند سکوت هم-جگر حسن بن علي را پاره پاره کردند سکوت هم-بازهم بگم؟
    انحراف مانند سرطاني است که مستمر ولي کم کم رشد مي کند و بعد به جايي مي رسيم که آخ کار از کار گذشته است و سر حجت خدا روي نيزه است.اعتقاد من اين است که بايد هميشه خودمان را داغ نگه داريم وگرنه مي شود آنچه نبايد بشود.

    5- جالبه كساني كه روزي دستور حمله به معترضان در دانشگاه را مي دادند امروز كه منافعشان طور ديگري اقتضا مي كند ژست روشنفكري گرفته اند!

    5-گويا خون دل خوردن حوالت تاريخي ماست در اين عهد فراغ
    4- فکر کنم اين حرفها را بد نباشد روي وب خودم بگذارم چرا که کلي است و نه صرفا مربوط به اين مسئله خاص .تا شما هم به بنده متلک نگوييد که بهترست به وبلاگ خودم برسم !
    5- راستي اون سوتفاهم نوش جان کردن هم منو خيلي ناراحت کرده ها.

       1   2      >