سفارش تبلیغ
صبا ویژن

چه خواهد کرد با ما عشق؟

صفحه خانگی پارسی یار درباره

مصائب فهم یک بیت...

این همه سال بود که بیتی را می خاندم و می خاندند و معنایش را نمی فهمیدم. شاید وقتی بیت را بگویم خنده ی تان بگیرد. ولی چه کنم دیگر...
«بودند دیو و دَد همه سیراب می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا»
آری. بیت معروف از بند دوم مرثیه ی محتشم کاشانی.
شب عاشورا، توی هیئت، روضه خوان وقتی داشت این بیت را می خاند، هنگامی که به واژه ی «خاتم» رسید، نگین انگشتر عقیقش را به شکل مکیدن به دهانش نزدیک کرد و تازه فهمیدم بیت یعنی چه...
«بودند دیو و دَد همه سیراب» «
می مکید
خاتم ز قحط آب سلیمان کربلا
»
سلیمان کربلا، ز قحط آب، خاتم می مکید...

***

اُف بر دنیا...