سلام
بازم من
ارميا كتاب خوبي است اما براي روان پريشان گرامي...
البته جدي نبود ولي خوب خيلي بيش از حد درگيري ذهني داره اين آقاي ارميا و خودمونيم ها ريشش هم يه خورده بگي نگي زيادي بلنده
خب از ويژگي هاي ظاهري و ذهني كه بگذريم مي رسيم به فضاي داستان
مي دوني آخخخخخخخه كدوم آدم عاقلي اين همه مدت تو جنگل مي مونه عينهو رابينسون كروزو (كه من اصلا ازش خوشم نمي ياد)
در ضمن آخرش هم يه جورايي نويسنده پيچونده (شما وقتي اين مطلب رو مي خوني يه ليوان آب قند پيشت باشه بد نيست ها...)
مردي كه خود از آشفتگي ذهنش رنج مي برد .
مردي كه خود نمي داند از جان دنيا و زمان هاي آن چه مي خواهد .
مردي نعوض به الله مثل خدا واي به روزي كه نخواهد يكي عزيز بشه و نخواهد يكي ذليل
برداشت شخصي