• وبلاگ : چه خواهد كرد با ما عشق؟
  • يادداشت : نمي دانم چه شد!
  • نظرات : 1 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    + يار دبستاني 

    سلام

    و گاهي احساسي است بي پايان در بيت هايي که به سادگي از کنارشان مي گذريم...

    نمي دانم آنجا براي ثانيه هاي بيهوده مجالي هست يا نه؟؟؟

    خوب بود خيلي حال و هواي کلاسيک داشت...

    پاسخ

    سلام. خيلي...
    + ح.ع 
    بسم الله
    اين کامنت هم کمک به رونق وبلاگت....ميزنم به حساب!
    کلا 4 بيت آخرش ديوووونم کرد.....احسنت...کلا با شعر سنتي خيلي حال مي کنم.....نمي خواي از استاد شهريار هم شعر بزاري....يه شعر داره با عنوان "به ياد بهجت آباد"....
    يا حق
    پاسخ

    بسمله/دمت گرم/تا ببينم چه باشد...
    + زينب.گ 


    معمولا با شعرهاي بيدل ارتباط برقرار نمي کنم ولي اين يکي حالمو کلا عوض کرد. اين بيتش که عالي بود:

    سير حُسني داشتم در حيرت آباد خيال
    تـا شکست آيينه ام ، دلبر نمي دانم چه شد

    دستتون درد نکنه

    پاسخ

    من با بيت: مشت خوني كز تپيدن... خيلي ارتباط گرفتم.