خطاب به آقاي حامد: حالا ما خيلي بي ريا گفتيم از روي خشم اين را نوشته ايم، شما چرا سوء استفاده مي کنيد؟ خشم من بيشتر به ناراحتي و اندوه شباهت داشت تا اين غضبي که شما مي فرماييد !!! چه سعدي ها و حافظ ها که اينگونه شعر گفتند(از روي غضب). حالا ما که شاعر نيستيم ولي خب شاعران را دوست مي داريم و زندگي نامه هايشان را مي خوانيم( تو همون زندگي نامه ها اين را نوشته!)
اما ما قصد جسارت نداشتيم! اين جناب شاعر ما و شعرهاشون بر روي چشممان جا دارند، و من مراتب ارادتم را به ايشان رسانده ام. اين که گفتم مدعي بسيجي بودن، از اين روي بود که هي حرف از اصحاب لشکر آقا مي زنند و اين شعر را به آنان هم نسبت مي دهند و به قول شما و ما مي زنند به جاده خاکي! تنها همين!! و گرنه ما هم مثل شما به جوانمردي اعتقاد داريم!!! و چه بسا ايشون فقط حرفش رو نزنه و واقعا از اصحاب باشه که در اين صورت قبلا گفتم که ارادتمنديم! ما هم نه مثل شما بلکه در حد خودمان تمييز مي دهيم و در کل استدلال مي کنيم!!! من بيشتر فاتحه را براي کساني مي خوانم که خود قصد تخريب دارند و به ديگران انتقاد مي کنند!! ما با جناب شاعر دوست هستيم آقاي محترم و اصلا هم قصد تخريب ايشان را نداريم! اصلا ايشان تخريب پذير نيستند که.... من فکر مي کنم که شما جواب هاي ايشان را اصلا نخوانده ايد که در اين صورت متوجه مي شديد که ايشان بيشتر تخريب مي کنند!!!
شما بهتر است الکي جو ندهيد...( البته اميدوارم فکر نکنيد قصد تخريبتان را دارم!!!)