امان از اين همه ادعاي بيجا!!! اينقدر مقدسات رو وسط نکشيد لطفا! خودتونم خوب مي دونيد که منظور من چيه!! ظرفيت کم شما خيلي نگران کننده ست!!! جناب شاعر يک شعر ساده نوشتيم و اين همه تفسير کرديد!! کل آفرينش را به نام بانويي زدند که هيچ کدوم از ما به گرد ايشان هم نمي رسيم.اما يراي ما افتخار بزرگيه که از جنس ايشان آفريده شديم!! و اگر چون مايي نبوديم چون شمايي هم نبودند که اينقدر....!تازه اسناد بهشتم موجوده نشون بدم خدمتتون آيا؟؟؟قبول دارم که مصرع دوم شعرم ايراد داره ولي راستش حرف به اين بزرگي توش جا نمي شد مرادم از مردان اونايي که ادعاي مردانگي دارند. شاعر ميگه: در اين دنيا که مردانش عصا از کور مي دزدند/ من از خوشباوري آنجا محبت آرزو کردم!! حالا ما از روي خشم نوشتيم شما از چه روي شعر مي گوييد؟؟؟ به خدا من ادعاي شاعري ندارم مثله بعضي ها!شما هم بهتره حرفي رو بزنيد که بهتون بياد(انتقاد از شعر!!!!)! از تمام کساني که از اين شعر ناقص تعريف کردند ممنونم، معلوم ميشه که منظورمو خوب فهميدين. جناب شاعر! باور دارم که توي اين دنيا مردان بي ادعا وجود دارن. اونا هستن که لشکر آقا رو مي سازن. ما هم ارادتمند همشون هستيم. حرف هاي شما نشون دهنده ي يه ذهن مسمومه!!! ما مثل شما ادعاي مثبتي و بسيجي بودن نداريم اما اگه واقعا فکر مي کنيد که حرف من به مقدسات هم بر مي گرده، براتون متاسفم...